چی شد اون همه حرفات زیر بارون چی شد اون همه حرفای قشنگت تو این مدت بدون هرچی کشیدم می زارم من به پای دل سنگت تو کشتی عشق و احساسات من رو بدون محکمه بدون حکمی نرو که پای قلب تو میونه تو هم دست منی شریک جرمی چی شد از اون عشقی هر روز تو می گفتی خودت اینو خواستی از چشای من بیفتی هرچی به تو گفتم این رسم وفا نیست یادم نمیره دستی تکون دادی و رفتی بیا ببین من و غروب جمعه است تموم این روزای توی هفته ببین چین و چروک پوست من رو بیا پس بده این عمری که رفته نباید به تو اعتماد می کردم بسوزم همیشه تو اشک و این آه با این طناب پوسیده عشقت نباید که می رفتم توی این چاه چی شد از اون عشقی هر روز تو می گفتی خودت اینو خواستی از چشای من بیفتی هرچی به تو گفتم این رسم وفا نیست یادم نمیره دستی تکون دادی و رفتی
یاسین احمدی
:: بازدید از این مطلب : 782
|
امتیاز مطلب : 172
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37